فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

هدیه خدا

خیلی وقته از دخترم نگفتم...

به نام آنکه آفرید تو را سلام امروز بعد از مدت ها تصمیم گرفتم بنویسم از دخترم تو این مدت که ننوشتم اتفاقات زیادی برای ما افتاد اول از همه که رفتیم اصفهان و پسر خاله عرفان رو دیدیم خیلی ریزه میزه بود و فاطمه زهرا خیلی دوستش داشت اینم عکس عرفان جان: هر موقع خواب بود میگفت من لالاییش کنم موقعی هم که بیدار میشد کلی ذوق میکردکه بیدال(بیدار)شده...خونه خاله کلی با اسباب بازی های عرفان حال میکرد البته هفته دوم هم من و هم دخملم حسابی سرما خوردیم و نتونستیم بریم پیشش و حسابی این مریضی حالمون رو گرفت،دیگه با همین مریضی برپشتیم شیراز و ماه رمضون رو به آخر رسوندیم.راستی تو این مدت هم از عسلم رو از پوشک گرفتم البته اون هم خیلی همکاری کرد بابایی ه...
30 آبان 1391

یا حسین

یا خدای حسین دختر گلم امسال سومین سالی است که محرم رو میبینی،عزیزتر از جانم تلاش کرده و میکنم با حسین آشنایت کنم خدایم کمک کند و تو حسینی شوی این آرزوی من است...آزاده باشی دخترکم مثل حسین...   ...
26 آبان 1391

این روزهای گلکم

یا حق دخترکم این روز ها...از کجا بگم؟!!! حسابی شیطون شده و لجباز...میخوام لباس بپوشونم بریم بیرون یا فرار میکنه یا گریه و یا گیر میده که بابا بپوشونه,میخوام پوشکشو عوض کنم باز فرار میکنه یا دو سه تا پوشک میگیره تا من با یکیش پوشکش کنم,بهش میگیم فاطمه زهرا فلان کار رو نکنی هاااااعمدا میره همون کارو میکنه مثلا میگیم رو دیوار خط نکشی اونوقت می دوه رو دیوار خط میکشه,تو اتاق بابا نری هااا در باز بشه تو اتاقه,رو میز بابا نری هاااا به ثانیه نمی کشه رو میزه(هر موقع فاطمه زهرا صداش نیاد میفهمیم رفته رو میز بابا و خط خطی و ریخت و پاش) میخوام از پوشک بگیرم ولی اینقدر لجباز شده که میگم ولش کن شاید آروم تر شد خلاصه دخترکم بعضی وقت ها اینقدر اذ...
28 تير 1391

دختر خاله شد...

به نام آفریدگارت سلام سلام فاطمه زهرا روز ٢٥ تیر دختر خاله شده...بله پسر خاله زینت به دنیا اومده و ما کلی خوشحالیم که سالمه...شکر خدا آقاجون و خاله ریحانه روز جمعه ٢٣ تیر اومدن شیراز و عرفان کوچولو ٢٥ به دنیا اومد...حالا امشب هم ما یعنی من و فاطمه زهرا داریم  همراه آقاجون و خاله ریحانه میریم اصفهان و یه مدت نیستیم  به امید حق بای بای ...
28 تير 1391

وقتی مامان و عمه هنرمند می شوند...

به نام خدای زیبایی ها سلام امروز دخترم پیشم نیست رفته خونه عمه راحله،کلی دلم براش تنگ شده... دیشب خونمون مهمونی بود.من و بابا واسه از شیر گرفتن فاطمه زهرا نذر کرده بودیم یه مهمونی بودیم که دیشب روز میلاد حضرت علی اکبر مهمونی دادیم خوش گذشت مخصوصا که منو عمه کلی سلیقه به خرج دادیم و تزیین کردیم همه هم خوششون اومده بود و تعریف و تمجید...جای کسایی که نبودن خالی... اینم چند تا عکس از هنرمندیمون: اینم هندونه ی الاغی که کلی باعث خنده شد.. الویه ی جوجه ای  هندونه ی کفشدوزکی الویه به شکل قارچ و این هم الویه ی ماهی که خیلی دوستش داشتم و اول از همه خورده شد ...
12 تير 1391

عکس های جدید...

به نام زیباترین عاشق ژست گرفتنتماااااااااااااااااااااا     و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین ماشاالله و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم   ...
30 خرداد 1391

به همین زودی تمام شد...

به نام مهربان تر از مادر سلام دخترم  قد میکشه و مرا باور نمی آید...چه لحظات شیرین و نابی بود وقتی در آغوشم بودی و شیر میخوردی دوست داشتمش ولی تمام باید میشد و این مرحله ای از تکامل نوگل من بود. امروز یعنی مصادف با مبعث پیامبر،10 روزه که دخترم رو به طور کامل از شیر گرفتم،این پروژه همزمان با میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها و توسل بر ایشان شروع شد به طوریکه ابتدا شیر دادن های نوبت صبح و سپس نوبت عصر رو حذف کردم و فاطمه زهرا  رو با بازی کردن و خوراکی و بیرون بردن سرگرم میکردیم  و البته از لحاظ عاطفی هم تا اونجایی که شد نه من و نه همسرم کم نذاشتیم و گلکم دیگه فقط موقع خواب شیر میخورد چه خواب ظ...
30 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد