وقتی مامان و عمه هنرمند می شوند...
به نام خدای زیبایی ها
سلام امروز دخترم پیشم نیست رفته خونه عمه راحله،کلی دلم براش تنگ شده...
دیشب خونمون مهمونی بود.من و بابا واسه از شیر گرفتن فاطمه زهرا نذر کرده بودیم یه مهمونی بودیم که دیشب روز میلاد حضرت علی اکبر مهمونی دادیم خوش گذشت مخصوصا که منو عمه کلی سلیقه به خرج دادیم و تزیین کردیم همه هم خوششون اومده بود و تعریف و تمجید...جای کسایی که نبودن خالی...
اینم چند تا عکس از هنرمندیمون:
اینم هندونه ی الاغی که کلی باعث خنده شد..
الویه ی جوجه ای
هندونه ی کفشدوزکی
الویه به شکل قارچ
و این هم الویه ی ماهی که خیلی دوستش داشتم و اول از همه خورده شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی