فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

هدیه خدا

نا گفته ها...

1391/12/22 0:38
نویسنده : مامان
586 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدایم

بعد از مدت ها سلام...

خیلی وقته هیچ مطلبی نگذاشتم دست و دلم به آپ کردن نمیرفت...

و حالا هم نمیدانم از کجا بگویم:

از فاطمه زهرای شیرین زبانم که گاهی با حرفاش شاخ در میاری بهش میگم شما پیش بابایی باش من برم بازار برات کیف قشنگ هم می خرم چه رنگی میخوای؟میگه من خودم برام کیف سبز میخوام بخرم؟!!!!!!!نیشخند(راستی بگم عاشق رنگ سبزه)رفتیم خونه عمش حالا داریم خداحافظی میکنیم میگه عمه شما هم بیا بریم عمش میگه نه من فردا میخوام برم سرکار نمیتونم بیام میگه:شما مگه آقایی می خوای بری سرکار؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!سوالو ...

از لجبازیاش که فوق العاده شده و صبر من هم گاهی طاق...

از استقلالش بگم که همه رو میگه خودم ...لباس خودم غذا خودم آشپزی خودم تمیز کردن خودم و هزاران خودم خودم که واقعا صبر ایوب میخواد با بچه ها سر و کله زدن...

یا بهتره از خوندنش بگم:الان حدود ٣ ماهه دارم باهاش تراشه ها رو کار میکنم و البته به آرامی که الان دیگه آخرای مرحله دومم و فاطمه زهرا خیلی خوب بوده و فقط کلماتی که براش نامحسوس بوده رو به تکرار یاد گرفته مثل آزاده...

توی این عکس لباس ها همه به انتخاب خودش بوده...چشمک

روزمرگی های دخملم در دو سال و نیمه گی اش: بازی های هیجانی,بیرون رفتن مخصوصا طبیعت ,نقاشی کردن و کاردستی,تماشای برنامه کودک یا سی دی ,آشپزی همراه مامان و رو کابینت نشستن ,بوس و ناز و بغل مامان و بابا و نخوابیدن نهایت تلاشش رو میکنه که نخوابه(مثل امروز که ساعت ٥/٦ که بیدار شد شب به زور ساعت ٥/٩ خوابید و این شده از مشکلات بزرگ من)

عسلکم حسابی از خودش شعر میخونه که وسطاش کلمات با معنی هم پیدا میشه,یه مدت علاقه اش به کتاب کم شده که خیلی از این قضیه ناراحتم باید یه کار اساسی بکنم,اعداد رو به فارسی و انگلیسی تا ده بلده و من عشق میکنم...

از همه گفتیم و هیچ دیگه چیزی یادم نمیاد بگم به امید روزی که دخترم بزرگ بشه و این خاطرات برایش فایده ای داشته باشد...

خداوندا صبر را بیشتر روزی ام کن...

                                          

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان هستی
27 اسفند 91 15:41
سلام همشهری دختر نازی دارید خدا زیر سایه اهل بیت و پدر و مادرش حفظش کنه ما بهم نزدیکیماخوشحال میشم باهاتون اشنا شم
مامان طهورا عسلی
30 اسفند 91 1:46
ارزویم این است آسمانت بی غبار,سهم چشمانت بهار.. قلبت از هرغصه دور,بزم عشقت پر سرور.. بخت وتقدیرت قشنگ,عمر شیرینت بلند.. *سال نو مبارک* ضمنا با اجازه شما رو لینک کردیم
الهام
10 فروردین 92 16:33
سلام ماماني دختر نازي داري،گويا كمي شيطونم هست؟! دوس داشتي بهمون سري بزن تا لينك كنيم و برا هميشه دوست بمونيم.. بوووس
مامان طهورا عسلی
10 فروردین 92 21:14
سلام . خوبید؟ وقتتون به خیر. ما آپیم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد